برای آنکه بتوانیم ارتباطی درست میان طبیعت خود با دکوراسیون داخلی خانه برقرا سازیم، باید بیاموزیم که ترس از متفاوت بودن با سایرین را از خود برانیم؛ مشکلی که امروزه بسیار با آن در گیریم و بسیاری از طراحیهای معماری و داخلی را تحت الشعاع قرار میدهد. نمیتوان در جامعه ای سیاه و سفید، تفکری رنگی داشت و فردایی بهتر را تصور کرد. غالباً خود را در حصاری از رنگهایی به تحمیل عرف و جامعه «معقول» و «بی روح» و بی رمق قرار میدهیم، رنگهایی که مانع از بروز احساسات و نمایان شدن خود واقعی ما میگردد. به منظور کمک برای ایجاد فضایی مطلوب و دلنشین در محیط زندگی خود و بهره گیری هر چه بهتر از رنگها، لازم است اطلاعات گستردهتری درباره ارتباطات فردی خویش با رنگها نایل شویم و مواردی را درک کنیم که علاقه مندی یا بیزاری به رنگهای خاص را در مورد ما آشکار میسازد. با بذل توجه بیشتر به قدرت رنگها در خانههای خود ممکن است از آنچه به واسطه این کار نمایان میشود به شکلی خوشایند یا ناخوشایند غرق حیرت شویم. رسیدن به ترکیب رنگ مناسب در اتاق، لباس و یا هر مورد دیگر، نه فقط جلب توجه میکند که حالتی از اطمینان و آرامش را نیز القا میکند.
کار موثر با رنگ بیش از همه به تحریک حس خلاقیت نیازمند است. به دست آوردن یک ترکیب رنگ مناسب که درست با منظور و هدف فرد، منطبق باشد خود به نوعی «آفرینش» محسوب میشود.
برای بدست آوردن چیدمانی مناسب از رنگها در فضاهای داخلی گامهای اولیه زیر ضروری است:
۱- آن مطلبی را که با زبان رنگ میخواهید به بیننده بگویید در اندیشه خود آماده داشته باشید.
۲- یگ رنگ اصلی که سخن گوی پر قدرتی برای بیان آن مطلب باشد، پیدا کنید.
۳- رنگهای دیگری که در اطراف آن میچینید، باید در هماهنگی کامل باشد.
۴- آنگاه به عنوان یک رهبر طرح وارد شده و این بار سلیقه هنری خود را در چیدن این ابزارهای فنی دخالت دهید.
به کاربردن رنگ در فضاها و یا مبلمانی ساده معمولاً نیازمند مهارت زیاد و گران قیمت نیست. یک طراح معماری خوب میتواند بسیاری از نیازهای محرک روانی با استفاده از مطالبی که گفته شد و اندکی خلاقیت در جهت رفاه مصرف کنند گان به کار گیرد؛ مخصوصابه وسیله گوناگونی و اجتناب از تک رنگ بودن